فلسفه روزه مسافربر اساس آیات قرآن کریم و روایات، روزه در سفر صحیح نمیباشد و علت بطلان روزه مسافر بمانند برخی دیگر از احکام، بر ما پوشیده است. فهرست مندرجات۲ - روزه مسافر در قرآن ۲.۱ - تبیین و استدلال ۲.۲ - دیدگاه اهل سنت ۳ - روزه مسافر در روایات ۳.۱ - روایت اول ۳.۲ - روایت دوم ۳.۳ - روایت سوم ۳.۴ - روایت چهارم ۳.۵ - روایت پنجم ۳.۶ - روایت ششم ۳.۷ - روایت هفتم ۳.۸ - روایت هشتم ۳.۹ - روایت نهم ۳.۱۰ - روایت دهم ۳.۱۱ - روایت یازده ۳.۱۲ - روایت دوازده ۳.۱۳ - روایت سیزده ۳.۱۴ - روایت چهارده ۴ - دستهبندی روایات روزه مسافر ۴.۱ - عدم وجوب روزه مسافر ۴.۲ - حرمت روزه مسافر ۴.۳ - عدم کفایت روزه مسافر ۵ - فلسفه بطلان روزه مسافر ۵.۱ - مشقت و سختی سفر ۵.۲ - رد علیت مشقت در بطلان روزه ۵.۳ - تبیین فلسفه بطلان روزه مسافر ۶ - نتیجهگیری ۷ - پانویس ۸ - منبع ۱ - مقدمهحکم روزه مسافر چیست؟ روزه مسافر صحیح است یا باطل؟ چرا حکم روزه در سفر با حکم آن در حضر متفاوت است؟ فلسفه حکم به بطلان روزه در سفر چیست؟ آیا میتوان مشقت و سختی سفر را فلسفه احکام مسافر دانست؟ با این فرض، آیا امروزه که سفرها همراه با آسایش و راحتی است این احکام همچنان پابر جاست؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات، لازم است «روزه مسافر» از دو جهت مورد بررسی قرار گیرد. از حیث حکم، و از جهت فلسفه آن. در این گفتار برآنیم تا به تبیین ادله بطلان روزه مسافر در آیات و روایات بپردازیم؛ تا برای حقیقت جویان علت تفاوت دیدگاه فقهای شیعه با فقهای اهل سنت در حکم روزه مسافر آشکار گردد. علاوه بر این، برخی تصور میکنند علت تامه و اصلی روزه مسافر، رفع سختی و مشقتی بوده که سفر به همراه داشته است. با این حال، آیا در زمان ما که سفرها همراه با آسایش و راحتی است حکم روزه مسافر همچنان پابرجاست؟ قبل از هر چیز در این مساله، باید به آیات و روایات اسلامی رجوع کرد. ۲ - روزه مسافر در قرآنخداوند تنها در آیات ۱۸۴ و ۱۸۵ سوره بقره پس از بیان حکم وجوب روزه در آیه ۱۸۳، صراحتا حکم روزه مسافر را در کنار روزه مریض بیان میکند. در آیه ۱۸۴ سوره بقره آمده است که: «ایاما معدودات فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعدة من ایام اخر... و ان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون»؛ روزهای محدودی را باید روزه بدارید و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد، باید روزه بدارد تعدادی از روزهای دیگر را... و روزه داشتن به نفع شماست اگر میدانستید. به دنبال آن در جهت تاکید بر این مطلب، در آیه ۱۸۵ میفرماید: «فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و من کان مریضا او علی سفر فعدة من ایام اخر یرید الله بکم الیسر و لایرید بکم العسر و لتکملوا العدة»؛ پس آن کس از شما که در ماه رمضان در سفر نباشد، باید آن را روزه بدارد. و آن کس که بیمار یا در سفر است، باید روزهای دیگری را به همان مقدار، روزه بگیرد. خداوند، آسایش شما را میخواهد، نه زحمت شما را. هدف این است که این روزها را تکمیل کنید. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان معتقد است دو آیه اول در مقام بیان حکم نبوده و تنها در مقام زمینه سازی میباشند و فقط در آیه سوم حکم وجوب روزه بیان شده است. پس آیه سوم مشتمل بر جمله تکراری نیست. ۲.۱ - تبیین و استدلالسیاق و ظاهر دو عبارت «ایاما معدودات فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعدة من ایام اخر» و «فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و من کان مریضا او علی سفر فعدة من ایام اخر» تصریح در این دارد که افراد دو حالت دارند: کسی که در سفر نیست روزه میگیرد و کسی که در سفر است واجب است ایام دیگری را روزه بگیرد و روزه مسافر در سفر باطل است. علامه در المیزان گفته است: ظاهر (فعدة من ایام اخر) عزیمت است، نه رخصت، یعنی از ظاهر آن بر میآید که مریض و مسافر نباید در رمضان روزه بگیرند. دلالت آیه بر دیدگاه شیعه آنقدر روشن و واضح است که در بسیاری از روایات به متن آیه استدلال شده است. در تفسیر عیاشی از امام باقر (علیهالسّلام) روایت شده که در تفسیر جمله «فمن شهد منکم الشهر فلیصمه» فرموده: چقدر این بیان برای کسی که در آن بیندیشد روشن است. برای اینکه در عبارتی کوتاه این معنا را رسانده، که هر کس ماه رمضان را درک کرد باید روزهاش را بگیرد، و هر کس در ماه رمضان مسافرت کرد باید روزهاش را بخورد. امام صادق (علیهالسّلام) به مانند امام باقر (علیهالسّلام) ظاهر آیه را روشنتر از آن میدانند که سخنی در آن باشد و در پاسخ سوال عبیدالله بن زرارة از آیه «فمن شهد منکم الشهر فلیصمه» میفرماید: «ما ابینها من شهد فلیصمه و من سافر فلا یصمه» ایشان (علیهالسّلام) ظهور قضیه شرطیه در آیه را به عنوان مدرک ذکر کرده است و با این استدال دیدگاه اهل سنت را رد میکند. ۲.۲ - دیدگاه اهل سنتبا این حال، بیشتر دانشمندان و علمای اهل سنت گفتهاند مسافر می تواند روزه نگیرد، نه اینکه روزه گرفتن برایش حرام است؛ بلکه مریض و مسافر در روزه گرفتن و افطار کردن مخیر میباشند. عامه در مورد روزه در سفر و مرض اختلاف کردهاند. بعضی گفتهاند: مریض و مسافر می تواند روزه بگیرد، و بعضی دیگر گفتهاند نباید بگیرد، طایفه سوم گفتهاند مختار است، اگر خواست بگیرد و اگر نخواست نگیرد، ولی ما می گوئیم باید در این دو حال حتما روزه را بشکند، و افطار کند. برای اینکه خداوند می فرماید: «فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعدة من ایام اخر». بزرگان اهل سنت برای توجیه نظریه خود کلمه (فافطر) را در آیه تقدیر گرفته گفتهاند. یعنی اصل آیه اینگونه بوده است: «فمن کان مریضا او علی سفر فافطر فعدة من ایام اخر» هر کس مریض یا مسافر باشد، و به همین جهت افطار کرده باشد به همان عدد، از روزهای دیگر روزه بگیرد. این در صورتی است که تقدیر گرفتن خلاف ظاهر است و به فرضی که کلمه (فافطر) را تقدیر بگیریم، تازه این کلام هم دلالتی بر رخصت ندارد. نهایت چیزی که از عبارت «فمن کان مریضا او علی سفر فافطر» استفاده می شود، اینست که افطارش گناه نیست چون جایز بوده است. ۳ - روزه مسافر در روایاتروایات زیادی از اهل بیت (علیهمالسلام) در این باره رسیده است. در کافی و وسائل الشیعة از امام باقر (علیهالسّلام) نقل شده است که: «اما صوم السفر و المرض فان العامة قد اختلفت فی ذلک فقال قوم یصوم و قال آخرون لا یصوم و قال قوم ان شاء صام و ان شاء افطر و اما نحن فنقول یفطر فی الحالین جمیعا فان صام فی حال السفر او فی حال المرض فعلیه القضاء فان الله عزّوجلّ یقول فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعدة من ایام اخر». شیخ حر عاملی در کتاب گران سنگ وسائل الشیعة، احادیث فراوانی را در مورد «روزه مسافر» نقل کرده است. ایشان این احادیث را در ذیل دو باب مطرح کرده که عبارتند از: ۱- «باب وجوب الافطار فی السفر فی شهر رمضان مع الشرائط و ان قوی علی الصوم و وجوب قضائه له و ان صام». ۲- «باب ان من صام فی السفر عالما بوجوب الافطار لم یجزئه صومه و وجب علیه قضاؤه و ان کان جاهلا بذلک اجزاه». پس از آیات قرآن، همین روایات برای اثبات دیدگاه شیعه کفایت میکند. مرحوم طبرسی به نقل از ائمه (علیهمالسلام) در مجمع البیان میگوید که جماعتی از صحابه وجوب افطار در سفر را پذیرفتهاند. ۳.۱ - روایت اول«عن القاسم بن ابی القاسم الصیقل قال کتبت الیه یا سیدی رجل نذر ان یصوم یوما من الجمعة دائما ما بقی فوافق ذلک الیوم یوم عید فطر او اضحی او ایام التشریق او سفر او مرض هل علیه صوم ذلک الیوم او قضاؤه او کیف یصنع یا سیدی فکتب الیه قد وضع الله عنک الصیام فی هذه الایام کلها و یصوم یوما بدل یوم ان شاء الله تعالی:» قاسم بن ابی القاسم صیقل میگوید به امام نامه نوشتم، ای سرورم مردی نذر کرده روزهای جمعه باقی مانده از عمرش را همیشه روزه بگیرد. هرگاه این روزه گاهی با روز عید فطر و قربان، ایام تشریق یا روزهای سفر و مریضی مصادف میشود؛ آیا روزه آن روز واجب است یا قضای آن؟، ای سرورم، چگونه عمل کنم؟ پس امام (علیهالسّلام) برای او نوشت: خداوند روزه در همه این ایام را از تو برداشته است. بنابراین روزه دیگری را بجای چنین روزی روزه بگیر، ان شاء الله. ۳.۲ - روایت دوم«عن ابی عبدالله (علیهالسّلام) قال اذا خرج الرجل فی شهر رمضان مسافرا افطر و قال ان رسول الله صخرج من المدینة الی مکة فی شهر رمضان و معه الناس و فیهم المشاة فلما انتهی الی کراع الغمیم دعا بقدح من ماء فیما بین الظهر و العصر فشربه و افطر ثم افطر الناس معه و ثم اناس علی صومهم فسماهم العصاة و انما یؤخذ بآخر امر رسول الله (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)»؛ امام صادق(علیهالسّلام) فرمود: هرگاه کسی در ماه رمضان سفر کرد، روزه نگیرد و فرمود: رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) در ماه رمضان از مدینه به قصد مکه خارج شد و مردمانی که در میان آنها گروهی پیاده بودند، او را همراهی میکردند. وقتی درفاصله ظهر تا عصر به کراع الغمیم رسیدند، پیالهای آب طلب کرد و آن را نوشید و افطار کرد، سپس مردم هم با او افطار کردند. در آنجا گروهی بر روزه خود باقی ماندند، پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) آنها را عصیانگر نامید. بایستی به آخرین فرمان رسول خدا(صلیاللهعلیهوالهوسلّم) عمل کرد. ۳.۳ - روایت سوم«عن ابی جعفر (علیهالسّلام) قال سمی رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم قوما صاموا حین افطر و قصر عصاة و قال هم العصاة الی یوم القیامة و انا لنعرف ابناءهم و ابناء ابنائهم الی یومنا هذا»؛ رسول خدا گروهی را که روزه گرفتند در حالی که او افطار کرده و نماز را کوتاه خوانده بود، عصیانگر نامید و فرمود: اینها تا روز قیامت عصیانگرند. من فرزندان و نوادگان آنها را تا به امروز میشناسم. ۳.۴ - روایت چهارم«عن ابی عبدالله (علیهالسّلام) قال الصائم فی السفر فی شهر رمضان کالمفطر فیه فی الحضر»؛ کسی که در ماه رمضان در سفر روزه بگیرد به منزله کسی است که درحضر روزهاش را افطار کند. ۳.۵ - روایت پنجم«عن ابی الحسن (علیهالسّلام) انه سئل عن الرجل یسافر فی شهر رمضان فیصوم قال لیس من البر الصوم فی السفر»؛ در مورد فلان مردی که در ماه رمضان سفر میکرد و روزه میگرفت سوال شد، امام (علیهالسّلام) فرمود: نیک نیست که در سفر روزه بگیرید. ۳.۶ - روایت ششم«عن محمد بن حکیم قال سمعت ابا عبدالله (علیهالسّلام) یقول لو ان رجلا مات صائما فی السفر ما صلیت علیه»؛ از محمد بن حکیم نقل شده که شنیدم امام صادق (علیهالسّلام) میفرمود: اگر مردی مرد در حالیکه روزهدار بود بر او نماز نمیگزارم. ۳.۷ - روایت هفتم«قال الصادق (علیهالسّلام) لیس من البر الصیام فی السفر»؛ نیک نیست که در سفر روزه بگیرید. ۳.۸ - روایت هشتم«عن معاویة بن عمار قال سمعته یقول اذا صام الرجل رمضان فی السفر لم یجزه و علیه الاعادة»؛ معاویة بن عمار گفته است که شنیدم امام (علیهالسّلام) میگوید: هرگاه شخصی در رمضان در سفر روزه بگیرد، کفایت نمیکند و تکرار بر او واجب است. ۳.۹ - روایت نهم«عن ابی عبدالله (علیهالسّلام) قال سالته عن رجل صام شهر رمضان فی السفر فقال ان کان لم یبلغه ان رسول الله (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) نهی عن ذلک فلیس علیه القضاء و قد اجزا عنه الصوم»؛ راوی میگوید: از امام (علیهالسّلام) در مورد مردی که در ماه رمضان در سفر روزه میگیرد سوال کردم. امام فرمود: اگر از نهی رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) بی خبر بودهای که از آن نهی کرده، قضاء ندارد و کفایت میکند. ۳.۱۰ - روایت دهم«عن ابن ابی شعبة قال قلت لابی عبدالله (علیهالسّلام) رجل صام فی السفر فقال ان کان بلغه ان رسول الله (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) نهی عن ذلک فعلیه القضاء و ان لم یکن بلغه فلا شی ء علیه»؛ از ابن ابی شعبه نقل شده که به امام صادق (علیهالسّلام) گفتم: مردی در سفر روزه گرفت. حضرت فرمود: اگر نهی رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) به او رسیده پس قضاء بر او واجب است. و اگر نرسیده تکلیفی ندارد. ۳.۱۱ - روایت یازده«عن الرضا (علیهالسّلام) فی کتابه الی المامون قال و اذا قصرت افطرت و من لم یفطر لم یجز عنه صومه فی السفر و علیه القضاء لانه لیس علیه صوم فی السفر»؛ امام رضا (علیهالسّلام) در نوشتهاش به مامون فرمود: هرگاه نمازت را شکستی افطار کن و کسی که افطار نکند روزهاش در سفر کفایت نمیکند و قضاء بر او واجب است. زیرا روزه در سفر بر او واجب نبوده است. ۳.۱۲ - روایت دوازده«عن علی بن الحسین (علیهالسّلام) قال فان صام فی السفر او فی حال المرض فعلیه القضاء فان الله عزّوجلّ یقول فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعدة من ایام اخر»؛ امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: اگر روزه گرفت در سفر و مریضی پس قضاء بر او واجب است. زیرا روزه در سفر بر او واجب نبوده است. ۳.۱۳ - روایت سیزده«عن ابی عبدالله (علیهالسّلام) قال من صام فی السفر بجهالة لم یقضه»؛ امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: کسی که ندانسته در سفر روزه گرفت، قضاء نکند. ۳.۱۴ - روایت چهارده«عن ابی عبدالله (علیهالسّلام) قال اذا سافر الرجل فی شهر رمضان افطر و ان صامه بجهالة لم یقضه»؛ امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: هرگاه مسافرت کرد مردی در ماه رمضان افطار کند و اگر ندانسته روزه گرفت قضاء نکند. ۴ - دستهبندی روایات روزه مسافردر یک جمعبندی کلی میتوان روایاتی که در مورد روزه مسافر از اهل بیت (علیهمالسلام) رسیده است به سه دسته تقسیم کرد: ۴.۱ - عدم وجوب روزه مسافردسته اول: روایاتی که بر عدم وجوب روزه بر مسافر دلالت دارند؛ در این دسته از روایات، امر مسافر به افطار از یک سو، و نهی او از روزه گرفتن از سوی دیگر، بر عدم وجوب روزه دلالت دارد. این احادیث با تعابیری از جمله: «قد وضع الله عنک الصیام فی هذه الایام کلها»، «اذا سافر فلیفطر» و «من سافر فلا یصمه» بر این معنا دلالت دارند. ۴.۲ - حرمت روزه مسافردسته دوم: روایاتی که بر حرمت و عصیان بودن روزه مسافر دلالت دارند؛ در این دسته از روایات، روزه مسافر با تعبیر «لا یحل له الصوم فی السفر» خلاف دستور الهی و حرام تلقی شده است. چنین مسافری تشبیه به شخصی شده که در حضر روزه میخورد. پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) این گونه مسافران را «العصاة» نامید و امام صادق (علیهالسّلام) عملشان را «معصیة» خواند و فرمود: چنین شخصی اگر بمیرد، بر او نماز نخواهد گذارد؛ «ان رجلا مات صائما فی السفر ما صلیت علیه». تعبیر دیگری نیز از امام صادق (علیهالسّلام) و امام کاظم (علیهالسّلام) نقل شده است که فرمودند: «لیس من البر الصیام فی السفر». واژه «البر» به معنای نیکی، در قرآن در مقابل «اثم» به معنای گناه وارد شده است؛ چنانکه خداوند در سوره مائده فرمود: «و تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان». در راه نیکی و پرهیزکاری به یکدیگر کمک کنید و در راه گناه و ستمکاری با یکدیگر همکاری نکنید. در سوره مجادله نیز این دو واژه در مقابل یکدیگر بکار رفتهاند. «یـایها الذین ءامنوا اذا تنـجیتم فلاتتنـجوا بالاثم والعدون... و تنـجوا بالبر والتقوی» بنابراین با توجه به حدیث فوق، در صورتی که روزهداری در سفر کار نیک و بری نباشد، پس اثم و گناه خواهد بود. ۴.۳ - عدم کفایت روزه مسافردسته سوم: روایاتی که بر وجوب قضاء و عدم کفایت روزه مسافر دلالت دارند؛ این دسته از روایات قضاء روزه مسافر را واجب میدانند، حتی در صورتی که در سفر روزه گرفته است. فقط در یک صورت روزه مسافر صحیح است که نسبت به حکم بطلان روزه مسافر در سفر جاهل باشد. از اینکه در روایات اسلامی از روزهایی که مسافر باید در خارج از ماه رمضان روزه بگیرد تعبیر به قضاء شده است، معلوم میشود که مسافر بر خلاف دیدگاه اهل سنت مخیر بین روزه و افطار نیست. زیرا بین اداء و قضاء اختیاری نیست و قضاء زمانی گفته میشود که اداء به نحو تعیین واجب بوده ولی به علتی فوت گردیده است. در اینجا نیز روزه به سبب سفر فوت شد که در خارج از ماه رمضان قضای آن واجب میشود. این دسته از احادیث نیز با تعابیری از جمله: «فعلیه القضاء»، «لم یجزه و علیه الاعادة»، «لم یجز عنه صومه فی السفر» و «ان کان بلغه... فعلیه القضاء» همراه است. ۵ - فلسفه بطلان روزه مسافرفلسفه حکم به بطلان روزه در سفر چیست؟ آیا میتوان مشقت و سختی سفر را فلسفه احکام مسافر دانست؟ با این فرض، آیا امروزه که سفرها همراه با آسایش و راحتی است این احکام همچنان پابر جاست؟ ۵.۱ - مشقت و سختی سفربرخی از افراد میگویند: امروزه سفرها مثل قدیم با شتر، اسب و قاطر نیست که سفر همراه با مشقت و سختی زیادی باشد. هم اکنون افراد زیادی با هواپیما، در عرض کمتر از یک ساعت صدها کیلومتر را طی میکنند بدون اینکه احساس خستگی کنند. آیا با این حال، باز هم باید در سفر نماز را شکسته خواند و روزه نگرفت؟ آیا همچنان وظیفه مسافر اینست که روزه خود را افطار کند؟ این سخن هنگامی صحیح است که علت اصلی حکم عدم وجوب روزه مسافر برای شخصی که در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) میزیسته، سختی و مشقت راه و سفر بوده است. خداوند نیز برای اینکه مسافران به سختی و مشقت نیفتند، حکم به عدم وجوب روزه مسافر کرده است. و از سوی دیگر، چون سفرهای قدیم ناگزیر همراه با این دشواریها بوده است به نحوی که عملا حکم به روزهداری تکلیف بما لایطاق بوده است، حکم به بطلان روزه مسافر شده است. چرا که خداوند کسی را تکلیف به آنچه در توانش نیست نمیکند؛ «لا یکلف اللـه نفسا الا وسعها». ۵.۲ - رد علیت مشقت در بطلان روزهاما این فرض صحیح نیست؛ زیرا اگر علت اصلی این حکم، مشقت و سختی سفر بود: ۱- باید کسی که مدت طولانی تری در سفر بوده، نسبت به حکم روزه مسافر ـ بخاطر شدت خستگی ـ اولیتر باشد. در حالیکه حکم روزه مسافر در مقصد ـ چه یک ماه در راه سفر بوده باشد و چه یک روز ـ بستگی به مدت اقامت او در مقصد دارد، نه طول مدتی که در مسیر سفر بوده است. ۲- اگر کسی پس از سفری یک ماهه، قصد کرد تا ده روز در مقصد بماند؛ پس از رسیدن به مقصد روزه گرفتن بر او واجب است. و اگر کسی پس از سفری یک روزه، نیت کرد هشت روز در مقصد بماند، روزه پس از رسیدن به مقصد بر او واجب نیست. حال سوال اینست که اگر فلسفه احکام روزه مسافر رفع مشقت و سختی سفر است، آیا تکلیف این دو شخص در فرض مذکور با فلسفه احکام مسافر سازگار است؟ یا باید بالعکس میبود؟ ۳- علاوه بر این، اگر علت اصلی بطلان روزه مسافر مشقت و سختی سفر باشد؛ لازم است کسی که شغلش مسافرت است و دائم در سفر میباشد، نمازش شکسته و روزه بر او واجب نباشد. در حالیکه، باید نمازش را تمام بخواند و روزهاش را نیز بگیرد. ۴- همچنین شخصی که به سفر معصیت میرود باید نمازش را کامل بخواند و روزهاش نیز صحیح است، چه سفر او همراه با مشقت و سختی باشد و چه نباشد. بنابراین نمیتوان گفت سختی و مشقت در سفر علت اصلی در احکام روزه مسافر است. با این حال، کسانی که روزه مسافر را بخاطر برطرف شدن مشقت و سختی در سفرهای امروزی صحیح میدانند، برای گفته خود به آیات قرآن استدلال کردهاند و نظر خود را بر این آیات تحمیل نمودهاند. روایات اسلامی نیز «مشقت و سختی» را به عنوان «علت تامه» در احکام مسافر رد میکنند. امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: شخصی نزد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) آمد و گفت: ای رسول خدا! آیا در ماه رمضان، در سفر، روزه بگیرم؟ حضرت فرمود: خیر. سپس آن شخص گفت: این کار بر من آسان است؛ «انه علی یسیر». حضرت فرمود: خداوند عزوجل بر بیماران و مسافران امت من، روزه نگرفتن را تصدق کرد. آیا خوب است که به یک نفر از شما صدقهای داده شود و او رد کند؛ «ان الله عزّوجلّ تصدق علی مرضی امتی و مسافریها بالافطار فی شهر رمضان ایعجب احدکم لو تصدق بصدقة ان ترد علیه». اگر مشقت و سختی تنها دلیل بطلان روزه مسافر بود، پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) در پاسخ آن شخص که گفت: «انه علی یسیر»، سخن دیگری میفرمود و او را امر به روزه گرفتن میکرد. در حدیث دیگری، صحیح مسلم از جابر بن عبدالله نقل میکند: رسول خدا در سال هشتم و در ماه رمضان، عازم مکه شد. آنگاه که به نقطه «کراع الغمیم» رسید، ظرف آبی خواست و آن را با دست خود بلند کرد و همگان دیدند، آنگاه آن را نوشید، یعنی ای مردم، همگی روزه خود را بشکنید. برای رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) خبر آوردند که برخی از کسانی که در رکاب شما هستند، روزه خود را نشکستهاند. حضرت فرمود: «اولئک العصاة، اولئک العصاة»؛ آنها گنهکارند، آنها گناهکاراند. و فرمود: «هم العصاة الی یوم القیامة». اگر سختی سفر تنها علت احکام روزه مسافر بود، چرا پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) آنها را «عصاة» نامید؟ شاید آنها میتوانستند در سفر هم روزه بگیرند. علاوه بر این، از تعبیر «هم العصاة الی یوم القیامة» معلوم میشود که تا روز قیامت احکام روزه مسافر و بطلان روزه او باقی است و هر کس سرپیچی کند از گناهکاران است. ۵.۳ - تبیین فلسفه بطلان روزه مسافردر آیه ۱۸۵ سوره بقره، عبارتی آمده است که در مورد فلسفه روزه مسافر سخن گفته است. عبارت «یرید الله بکم الیسر و لایرید بکم العسر» به پندار عدهای علت اصلی حکم روزه مسافر را بیان میکند. آنها با استدلال به این بخش از آیه میگویند: «چون سفر در قدیم همراه با سختی بوده ـ بخصوص در عصر پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) که سفر با قاطر و اسب و شتر بوده است ـ خداوند بر مسافر آسان گرفته تا ایام دیگری را روزه بگیرد. اما اکنون که سفرها، سختی گذشته را ندارد حکم منتفی است و روزه مسافر صحیح میباشد». حقیقت اینست که عبارت «یرید الله بکم الیسر و لایرید بکم العسر»، یا هیچ دلالتی بر سخن آنها ندارد و این عبارت به حکم وجوب روزه بر میگردد. طبق بیان تفسیر نمونه، خداوند در پی بیان این مطلب است که روزه نیز مانند سایر تکالیف الهی، آسان و مطابق طاقت بندگان است. بهمین خاطر خداوند در هنگام بیان حکم روزه آن را با عباراتی از قبیل «کما کتب علی الذین من قبلکم»، «ایام معدودات»، «ان تصوموا خیر لکم» و «یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر» همراه میکند. و یا اینکه این به روزه مریض و مسافر بر میگردد، چنانکه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان عبارت «یرید الله بکم الیسر، و لا یرید بکم العسر» را به مریض و مسافر برگردانده است. با این حال ایشان حکم روزه مسافر را پا بر جا میدانند. در نتیجه چه عبارت فوق را به اصل روزه و چه به روزه مریض و مسافر بر گردانیم، حکم روزه مسافر باقی است. زیرا علت اصلی تلقی نمیشود. در هر صورت این عبارت، بیانگر حکمت است نه علت تامه که با منتفی شدن آن حکم هم منتفی شود. فرق بین علت تامه و حکمت یک حکم، در این است که با رفع علت یک حکم، خود حکم نیز مرتفع میشود، اما با رفع حکمت آن، حکم همچنان باقی است. خلاصه اینکه، «ان الاحکام الشرعیة تدور وجودا و عدما مع عللها لا مع حکمتها»، یعنی اینکه احکام شرع دائر مدار علل هستند نه حکمتهایشان. [۳۹]
ابوزهره، محمد، اصول الفقه الاسلامی، ص۳۲۳.
و مشقت و سختی سفر حکمتی برای حکم روزه مسافر است که با نفی آن حکم منتفی نمیشود.البته امروزه این حکمت نیز، همچنان باقی است و مسافرتها برای اکثر افراد، خالی از مشقت و سختی نمیباشد. ضرب المثل «هیچ جایی مثل خانه خود انسان نمیشود»، نیز مؤید این مطلب است. بنابراین علیرغم تسهیلات زیادی که در سفرها فراهم شده، حتی امروزه سفر برای غالب مردم مشکلات روحی و جسمی مخصوص به خود را دارد و حکمت حکم روزه مسافر همچنان باقی است. ۶ - نتیجهگیریبا توجه به آیات قرآن کریم و روایات رسیده از اهل بیت (علیهمالسلام)، روزه در سفر صحیح نمیباشد. دلالت نصوص بخصوص آیات قرآن بر این مطلب بسیار واضح و روشن است، بگونهای که در بسیاری از روایات برای حکم روزه مسافر به ظاهر آیات مربوطه استناد شده است. فلسفه بطلان روزه مسافر بمانند برخی دیگر از احکام، بر ما پوشیده است. سختی و مشقت در سفر نسبت به احکام مسافر، حکمت است که با منتفی شدن آن حکم روزه مسافر همچنان باقی میباشد. بنابراین چه سفرهای امروزی همراه با سختی و مشقت باشد و چه نباشد، نقش و تاثیری در حکم روزه مسافر نخواهد داشت. ۷ - پانویس۸ - منبعپایگاه اطلاع رسانی دفتر ایتاللهالعظمی مکارم شیرازی، برگرفته از مقاله «فلسفه روزه مسافر»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱/۳۱ |